جامۀ سیاه و سفید را گویند. (برهان) (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). جامۀ سیاه و سفید که پادشاهان ایران ویژه دارا بر روی تخت خود می گسترانید. (ناظم الاطباء) ، جامۀ خواب را نیز گفته اند و معرب آن دخدار است. (برهان) (انجمن آرا). جامۀ خواب باشد که بر بالای تخت بگسترانند و معرب آن دخدار است. (فرهنگ جهانگیری) (از آنندراج). جامۀ خواب. (ناظم الاطباء). جامۀ خواب که بالای تخت گسترانند، دخدار معرب آن و در قاموس: دخدار، جامۀ سفید یا سیاه، معرب تخت دار. (فرهنگ رشیدی). رجوع به تختار شود
جامۀ سیاه و سفید را گویند. (برهان) (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). جامۀ سیاه و سفید که پادشاهان ایران ویژه دارا بر روی تخت خود می گسترانید. (ناظم الاطباء) ، جامۀ خواب را نیز گفته اند و معرب آن دَخْدار است. (برهان) (انجمن آرا). جامۀ خواب باشد که بر بالای تخت بگسترانند و معرب آن دخدار است. (فرهنگ جهانگیری) (از آنندراج). جامۀ خواب. (ناظم الاطباء). جامۀ خواب که بالای تخت گسترانند، دخدار معرب آن و در قاموس: دخدار، جامۀ سفید یا سیاه، معرب تخت دار. (فرهنگ رشیدی). رجوع به تختار شود
ده کوچکی از دهستان احمدآباد در بخش مرکزی شهرستان آباده است که در شصت وپنج هزارگزی جنوب اقلید و در کنار راه فرعی ده بید به اقلید و احمدآباد واقع است و 15 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
ده کوچکی از دهستان احمدآباد در بخش مرکزی شهرستان آباده است که در شصت وپنج هزارگزی جنوب اقلید و در کنار راه فرعی ده بید به اقلید و احمدآباد واقع است و 15 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
تخت دندان پیل. (آنندراج). اریکه و اورنگی که از دندان پیلان سازند پادشاهان را: چو بر پشت پیلان نهم تخت عاج ز هندوستان آورندم خراج. نظامی (از آنندراج). ، کنایه از روز است، عبارت از سرین و شرمگاه نیز کنند. (آنندراج)
تخت دندان پیل. (آنندراج). اریکه و اورنگی که از دندان پیلان سازند پادشاهان را: چو بر پشت پیلان نهم تخت عاج ز هندوستان آورندم خراج. نظامی (از آنندراج). ، کنایه از روز است، عبارت از سرین و شرمگاه نیز کنند. (آنندراج)
جایگاهی در حدود مرو: از راه سرخس متوجه مرو گشتند محمدقاسم و... در شهر توقف کرده رایات ظفرپیکر، روز جمعه هفتم از تخت سفر به سر کوچه ساقسلماق رفت و سه چهار روز در آن مرحله اقامت نموده... (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 240)
جایگاهی در حدود مرو: از راه سرخس متوجه مرو گشتند محمدقاسم و... در شهر توقف کرده رایات ظفرپیکر، روز جمعه هفتم از تخت سفر به سر کوچه ساقسلماق رفت و سه چهار روز در آن مرحله اقامت نموده... (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 240)
کنایه از پادشاه. پادشاه قادر و توانا. (ناظم الاطباء). که تخت گیرد و پادشاهی کند. پادشاه فاتح و پیروز: سپه راند از آنجا به تخت سریر که تابیند آن تخت را تخت گیر. نظامی. به آیین کیخسرو تخت گیر که برد از جهان تخت خود بر سریر. نظامی. کلاه از کیومرث، آن تخت گیر زجمشید تیغ، از فریدون سریر. نظامی. گرچه به شمشیر صلابت پذیر تاج ستان آمدی و تخت گیر. نظامی
کنایه از پادشاه. پادشاه قادر و توانا. (ناظم الاطباء). که تخت گیرد و پادشاهی کند. پادشاه فاتح و پیروز: سپه راند از آنجا به تخت سریر که تابیند آن تخت را تخت گیر. نظامی. به آیین کیخسرو تخت گیر که برد از جهان تخت خود بر سریر. نظامی. کلاه از کیومرث، آن تخت گیر زجمشید تیغ، از فریدون سریر. نظامی. گرچه به شمشیر صلابت پذیر تاج ستان آمدی و تخت گیر. نظامی